محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

سلام خوش آمدید
شهید امیدی فر-محمد
 شهیدمحمدامیدی فر
نام پدر :  علی میرزا
تاریخ تولد :  1368/3/16
محل تولد :  لرستان - خرم آباد
تاریخ شهادت :  1389/7/20
محل شهادت :  پادگان امام علی(ع)


زندگینامه پاسدار شهید محمد امیدی فرد

شهید والا مقام محمد امیدی فرد فرزند علی میرزا در تاریخ 16/3/1368همزمان با رحلت امام خمینی(ره) و شروع رهبری ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی)در خانواده ای مذهبی در شهرستان خرم آباد متولد شد

وی از بدو تولد دارای هوشی سرشار و زکاوتی خاص وبود که این نکته باعث شد در طول ایام تحصیل همیشه توانایی خود را به اثبات رساند در دوران تحصیل چه در مقطع ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان همواره شاگردی ممتاز در بین دوستان و همکلاسی های خود بود و در دوران تحصیل در مقطع راهنمایی  و دبیرستان فعالیت چشمگیری در امر بسیج داشت وعضو فعال پایگاه مقاومت بسیج دانش آموزی شورای دانش آموزی و همچنین عضو فعال پایگاه مقاومت بعثت و اعضای شورای پایکاه و حوزه مقاومت کربلای ناحیه خرم آباد بود.

وی فردی مقید به انجام فرایض دینی و دارای اخلاق حسنه بود به طوری که در بین دوستان واقوام فامیل زبانزد بود و با توجه به فعالیت چشمگیر ایشان در بسیج و علاقه وافری که به سپاه داشتند در سال 1386 وارد این نهاد مقدس شدند.

در طول خدمت در سپاه در دانشگاه علمی کاربردی در رشته برق صنعتی ادامه تحصیل دادند و به عنوان دانشجویی ممتاز شناخته شد.


همچنین بارزترین خصوصیات معنوی ایشان تقید و پایبندی به مبانی دینی  وبالاتر از همه بحث ولایتمداری و دفاع از حریم ولایت و رهبری بود وبا تمام وجود واخلاص به دفاع از ولایت و رهبری پرداخت .

ایشان در تاریخ 20/7/1389 به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت و لقاءالله بود رسید.


روز تشییع فرامی‌رسد احمد بر بالین برادر می‌نشیند و با خود زمزمه می‌کند که محمد بازهم از من سبقت گرفتی و جلو افتادی ...به گزارش لرستان خبر، صدای سرد عروج امام (ره) رعد گونه بر هوای گرم خرداد سال 68 کوبید و مردم انقلابی را در سکوتی مبهم فروبرد؛ سکوتی که گریه‌های پرسروصدای یاران پیر سفرکرده در گهواره را فریاد می‌زد.

آری احمد و محمد برادرهای دوقلوی خانواده انقلابی امیدی فرد از خرم‌آباد لرستان بودند که در روزهای سفر امام به عقبا به دنیا آمدند.

مادر رشد فکری، جسمی و روحی برادرهای دوقلو را با تقلید از مکتب امام (ره) آب حیات می‌بخشد.

احمد و محمد روزها را باهم سپری می‌کنند، لباس‌ها، رفت‌وآمدها و نشست‌وبرخاست‌های دوقلوها به هم زنجیرشده است.

مادرمی گوید برای هر بار شیر خوردن بچه‌ها وضو می‌گرفتم و تا جایی که توان داشتم فرزندان را با سبک و فرهنگ اسلامی آشنا می‌کردم.

مادر می‌گوید من در تربیت محمد و احمد یک‌طور عمل کردم اما بازهم می‌گویم محمدم یک‌چیز دیگری بود.

عقربه‌های ساعت زندگی احمد پنج دقیقه زودتر از محمد چرخید و محمد هم چنان برای 300 ثانیه بزرگ‌تری احمد احترامی ویژه قائل است؛

محمد باوجود کوچک‌تری، پشتیبانی و همراهی مدام احمد اما با رعایت بسیاری از موارد ازبرادرپنج دقیقه بزرگ‌تر خود سبقت می‌گرفت.

دو برادر بعد از سال‌ها در کنار هم بودن باید برای شغل آینده خود تصمیم می‌گرفتند تا این‌که با مشورت یکدیگر در آزمون استخدامی سپاه شرکت کرده و بعد از قبولی وارد سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان می‌شوند.

محمد لباس سبز برتن کرده و درحالی‌که به آرمان‌ها و اهداف مجموعه سپاه می‌اندیشد روبه روی مادر می‌ایستد مادر به چشمان محمد خیره شده و پاسدار حریم ولایت شدن فرزند را به او تبریک می‌گوید.




آرامش رفتار محمد دریایی پرتلاطم و مواج بود هرکسی را با یک سلام دربرمی گرفت؛

بی‌قراری درونی محمد با آرامش چهره‌اش عجین شده بود این روزها پاسدار 21 ساله ایران اسلامی دیگر تاب و تحمل ندارد بی‌قرار معبودش شده ...

20 مهر 89 محمد با مادر خداحافظی می‌کند، مادر تلاوت 5 قل هوالله را بدرقه راه فرزند می‌کند؛

پدر درنهایت بی‌قراری، آرام با خود زمزمه می‌کند که محمدم رفت...

احمد می‌گوید آن روز محمد داخل پادگان باابهت تمام به من گفت: احمد جان کاری نداری و من هم با خود گفتم پروردگارا شکر که این‌چنین پشتیبانی به من دادی ...

دو برادر باهم خداحافظی می‌کنند که بعد از مدتی صدای انفجاری مهیب تمام شهر را دربرمی گیرد...

خبر در شهر می‌پیچد که انفجاری در پادگان اتفاق افتاده است هرکسی در پی دریافت خبری از فرزند خود به سمت پادگان می‌آمد.

مادر، خواهر و پدرِ برادرهای دوقلو، خود را به پادگان می‌رسانند مادر بی‌تابی می‌کند محمدم، احمدم ذکر لبش شده است.

بعد از مدتی احمد به استقبال مادر می‌آید، احمد جان خوبی؟ خدا رو شکر سالمی مادر ...

مادر برادرت کجاست؟

احمد بلافاصله می‌گوید: مادر محمد رفت ...

روز تشییع فرامی‌رسد احمد بر بالین برادر می‌نشیند و با خود زمزمه می‌کند که محمد بازهم از من سبقت گرفتی و جلو افتادی ...

محمد امیدی در تاریخ 20 مهر 89 در سن 21 سالگی به همراه 17 پاسداردیگراز سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان در پی انفجاری در پادگان امام علی (ع) خرم‌آباد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

منبع: خبرافلاک

شهیدان امیدی فر، سبحانی فرد و میردریکوند 20 مهر ماه سال 89 به شهادت رسیدند و شهید رحمن فتح الهی از نیروهای انتظامی استان، هفتم اسفند ماه سال 93 در درگیر با سارقان مسلح به فیض عظیم شهادت نائل آمد.


شهدای دهه کرامت


مشاهده صفحه شهدای دهه کرامت خرم آباد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات