محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

سلام خوش آمدید
خلاصه آقا رفتیم سراغ فینال طرح ...


چه‌کسانی و چگونه یگان موشکی سپاه را تأسیس کردند/ "این ۱۳ نفر" 
منبع: تسنیم


11 دی ماه 63

حرف و حدیث‌هایی به گوش‌شان می‌رسید که احتمال دارد منافقین از موضوع خبردار شده، بخواهند تحرکاتی انجام دهند و صدمه‌ای به نیروهای موشکی بزنند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، سه‌شنبه 11 دی ماه 63 روز بازگشت افسران ایرانی به کشور بود. شور و شوق بازگشت به وطن در چهره همه‌شان موج می‌زد. بعد از دو سه ساعت تاخیر، هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی برای آوردن گروهی از زائران بسیجی در فرودگاه دمشق نیست. با هماهنگی سپاه قرار بود نیروهای موشکی هم با این هواپیما برگردند. این پرواز برای بازگشت‌شان مطمئن‌تر بود.

حرف و حدیث‌هایی به گوش‌شان می‌رسید که احتمال دارد منافقین از موضوع خبردار شده، بخواهند تحرکاتی انجام دهند و صدمه‌ای به نیروهای موشکی بزنند.

کسی از سوری‌ها برای بدرقه نیامد. شب دیروقت بود که هواپیما از فرودگاه دمشق بلند شد و ساعت 3 بامداد در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست. مورد خاصی پیش نیامد اما هواپیما در باند مسافران معمولی، در ملاء‌عام نرفت. بلکه در پایگاه از حرکت ایستاد.

در باند فرودگاه برای پیاده شدن، پله مناسب نیاوردند. پله آهنی متعلق به هواپیمای نظامی چارتر گذاشتند که یک و نیم متر از هواپیما فاصله داشت. باید از داخل هواپیما می‌پریدند روی اولین پله، بعد از پلکان می‌آمدند پایین.

در هواپیما که باز شد، هوای سرد تهران را با تمام وجود حس کردند. هوا خیلی سرد بود و سوز شدیدی داشت. بچه‌ها هوای ایران را با تنفس‌های عمیق به داخل ریه‌ها فرستادند. خوشحال از اینکه به ایران بازگشته‌اند.

هیچ کس به استقبالشان نیامده بود. حتی ماشین هم نفرستاده بودند. روی آسفالت باند فرودگاه منتظر ماندند. همه‌شان کلی چمدان، کیف و وسایل داشتند. تا وقت اذان صبح همان جا از سرما به خود لرزیدند. تا نمازخانه، فاصله زیاد بود و نمی‌شد با این همه وسایل پیاده رفت. وضو گرفتند که نماز بخوانند. موقع وضو گرفتن، آب شیر یخ زد. نمازشان را در حالی که دندان‌هایشان به هم می‌خورد خواندند.

ناصر در آن وضعیت در گوشی به سید مهدی گفت: وقت صبحگاهه، صبحگاه برگزار نمی‌کنیم؟

جمعی از افسران موشکی سپاه در سوریه

سید مهدی انگار خواب بود. بیدار شد. طوری که همه بشنوند‌،‌ گفت: چرا برگزار نکنیم اتفاقا خیلی هم خوبه.

تا خواستند حرکت کنند، سید مهدی گفت: کجا،‌ وقت صبحگاهه. همین جا روی باند فرودگاه مراسم صبحگاه رو اجرا می‌کنیم. بعد هم فی امان الله.

از عصبانیت کارد می‌زدی خون کسی در نمی‌آمد.

- چه صبحگاهی سید! تو رو خدا دست بردار.

- شوخیت گرفته توی این اوضاع احوال؟

- سید مهدی فکر می‌کنه هنوز سوریه هستیم

- هر کی ببینه،‌می‌خنده..

هر یک از بچه‌ها یک چیزی می‌گفت اما مگر سید مهدی کوتاه می‌آمد؟ گفت: هنوز کار من تموم نشده. همین که گفتم. صبحگاه اجرا می‌کنیم بعد به سلامت. تا این لباس نظامی تن من و شماست، تو ماموریتیم،‌کارمون هم باید نظامی باشه.

دیگه کسی چیزی نگفت، حتی حسن آقا.

با اینکه حسن مقدم مسئولیت گروه را بر عهده داشت و همه نیروها از او حرف شنوی داشتند، اما هیچ وقت در تصمیم‌های سید مهدی دخالت نمی‌کرد و خودش هم مثل بقیه اطاعت می‌کرد. اگر او هم ساز مخالف می‌زد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شد. سید مهدی همه را به خط کرد. فراتی یکی دو آیه از قرآن را از حفظ خواند و مراسم تمام شد.

سالن فرودگاه خلوت شده و از مسافران هیچ کس نمانده بود. همه مسافران رفته بودند. چشم‌های پرسشگر بچه‌ها دور و برشان می‌چرخید اما دریغ از یک آشنا. نزدیک سه ماه در خارج از کشور، به یک ماموریت مهم آموزشی رفته بودند و چشم امید خیلی‌ها به این سیزده نفر دوخته شده بود.

حسن آقا خودش را به آب و آتش زد و آخر سر یک مینی‌بوس آمد که بچه‌ها را تا یک جایی برساند.

سوار شدند و مینی بوس حرکت کرد. مینی بوس نزدیک پارک دانشجو ایستاد. راننده گفت: من بیشتر از این دیگه نمی‌تونم ببرم. از این به بعدش رو خودتون برین.

وقتی بچه‌ها خواستند از مینی بوس پیاده شوند، سید مهدی بلند گفت: موقع رفتن، تو پادگان سوار شدم، اونجا هم پیاده می‌شم. یعنی چی؟

حسن آقا بچه‌ها را دلداری داد و از مینی بوس پیاده شدند. او گفت: ما هر کاری کردیم یا هر کاری بکنیم برای رضایت خداست. نباید از دیگران توقع داشته باشیم. خب کوتاهی کردن. اما این نباید ما رو نسبت به گذشته‌مون پشیمون کنه. مطمئن باشین پی هر سختی، گشایشی هست.

تا دیداری دوباره، هر کدام راه خانه‌شان را در پیش گرفتند.

قبل از خداحافظی فرمانده‌شان گفت: یک هفته استراحت کنین، هفته بعد همدیگه رو تو دفتر توپخانه می‌بینیم.

سید مهدی از فرودگاه مهرآباد یکراست رفت خانه. مادرش بعد از سه ماه دوری از دیدن فرزندش خوشحال شد. همدیگر را در آغوش کشیدند. مادرش پرسید: سید مهدی تو این مدت کجا بودی مادر. نه تلفنی نه نامه‌ای،‌ فکر نکردی دلواپست می‌شیم؟

سید مهدی در حالی که سعی می‌کرد خودش را بی‌تفاوت نشان دهد، گفت: خب عزیز دلم. منطقه بودیم. سرم شلوغ بود فرصت نکردم. اولین بارم که نیست بی‌خبر می‌رم. تو هنوز پسرت رو نشناختی؟

مادرش صاف تو چشمان سید مهدی ایستاد و گفت: «آره جون خودت! تو گفتی و من باور کردم، رفته بودین سوریه.»

چشمان سید مهدی گرد شد. متعجب پرسید: «شما از کجا می‌دونین مادر؟ هنوز خیلی از سران مملکت از این موضوع بی‌خبرن.»

- بعد از رفتن شما، مادر مهدی پیرانیان براش آش پشت پا پخته بود. ما رو هم دعوت کرد. اونجا می‌گفت شما رفتین سوریه.

سید مهدی چیزی برای مخفی کردن نداشت. با خود فکر کرد یکی از معانی «گفتن نگید» همین است...

با این حرف مادرش غرق دریای خاطرات دیار غربت شد. از پنجره اتاقش به خورشید کم جان زمستانی که به نرمی بالا می‌آمد، خیره نگاه می‌کرد...

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/185726



21 آبان 1365

ماجرای لو رفتن اولین پادگان موشکی سپاه

ماجرای لو رفتن اولین پادگان موشکی سپاه

مشرق نوشت:پادگان شهید منتظری در نزدیکی جاده کامیاران، اولین پادگان موشکی سپاه است که در سال ۶۳ ساخته و مجهز شد، اما دو سال بعد لو رفت و مورد حملات هوایی جنگنده‌های عراقی قرار گرفت.

 ۲۱  آبان سالروز شهادت حسن تهرانی‌مقدم معروف به پدر موشکی ایران است، اما در همین ایام در سال ۶۵ اتفاقی دیگری نیز در رابطه با یگان موشکی سپاه رخ داد و آن بمباران اولین پادگان موشکی سپاه توسط جنگنده‌های رژیم بعث عراق بود.

عراقی‌ها با این حمله به دنبال انهدام توان موشکی نوپای سپاه بودند. در پی آن حمله اولین شهدای موشکی سپاه تقدیم انقلاب اسلامی شدند. در واقع حسن تهرانی‌مقدم در سالروز شهادت اولین شهدای موشکی سپاه، آسمانی شد و به شهادت رسید.

همزمان با اعزام نیروهای ایرانی به سوریه برای گذراندن دوره‌های آموزشی موشکی و دریافت موشک از کشور لیبی، یگان موشکی سپاه که «حدید» نام گرفته بود و در غیاب حسن‌تهرانی‌مقدم، فرماندهی آن بر عهده امیرعلی حاجی‌زاده بود، در سال ۶۳ پادگانی را در نزدیکی کرمانشاه و جاده کامیاران برای نگهداری موشک‌ها و تجهیزات و استقرار نیروها در اختیار گرفت. این پادگان البته شامل دو قسمت می‌شد که تنها یک قسمت آن در اختیار یگان موشکی سپاه بود و قسمت دوم آن که بیشتر مورد توجه و دید مردم محلی قرار داشت، آموزشی بود و زیر نظر بخش دیگری از نیروهای مسلح مدیریت می‌شد.

اولین پادگان موشکی سپاه پادگان شهید منتظری نام داشت. اولین موشک‌هایی هم که ایران در دوران دفاع مقدس به سوی عراق شلیک کرد، نیروها و تجهیزات آن از این پادگان به مواضع شلیک همچون موضع شلیک حضرت زینب (س) منتقل می‌شد.

حدود دو سال از تحویل پادگان منتظری به یگان موشکی می‌گذشت و در این مدت پادگان خیلی تغییر پیدا کرده بود. نیروهای مهندسی در تمام روزهایی که سر ساخت موضع نبودند، مشغول رسیدگی به سر و وضع پادگان بودند. سوله‌های بزرگ تست و تجهیز موشک، ساختمان نمازخانه، ساختمان غذاخوری و ساختمان آسایشگاه، در همین فرصت‌ها ساخته شده بودند. محوطه هم جدول‌بندی و درخت‌کاری شده بود.

** پادگان موشکی سپاه چگونه لو رفت؟

در سال ۶۵ مسئولان حفاظت اطلاعات و فرماندهان متوجه لو رفتن پادگان می‌شوند. مسئولان حفاظت اطلاعات به نیروها گفته بودند که «هرجایی اعم از تاکسی و اتوبوس و غیره که رفتید. اگر یک نفر برگشت و گفت: ماشاالله برادرهای سپاه یا موشکی افتخار آفریدند و...؛ یعنی دیدید خودش سر صحبت را باز کرد و دارد از موفقیت نیروها می‌گوید، یا زمان احتمالی حمله و یا جای عملیات؛ چه عملیات‌های زمینی و چه موشکی حرف می‌زند، بدانید که احتمال دارد آن فرد از عوامل اطلاعاتی و جاسوسی دشمن باشد.»

در میانه سال ۶۵ یک روز مسئول حفاظت اطلاعات استان کرمانشاه با مسئول حفاظت اطلاعات یگان موشکی تماس می‌گیرد و می‌گوید یکی از نیروهای بسیجی، اطلاعاتی دارد که مربوط به شماست و باید به سرعت رسیدگی شود. آن فرد بسیجی به مسئول حفاظت اطلاعات می‌گوید: «امروز یک راننده تاکسی به من گفت که ماشاءالله سپاه آن‌قدر قوی است که تا عراق می‌خواهد غلط اضافی بکند، یک موشک از لای همین کوه‌ها می‌فرستد و ساکتش می‌کند.» نیروی بسیجی شماره ماشین آن فرد را گرفته بود.

نیروهای سپاه با پیگیری‌ها توانستند آن ماشین و راننده‌اش را پیدا کنند. راننده آن سرگرد جاسم اهل کردستان عراق بود و به دلیل اینکه با فرهنگ کردها آشنا بود، همراه چند نفر دیگر برای جاسوسی به کرمانشاه آمده بود. با بازجویی‌هایی که به عمل آمد، مشخص شد آن‌ها سومین گروهی بودند که با هدف شناسایی پایگاه‌های موشکی در کرمانشاه به ایران اعزام شده‌اند. دو گروه قبلی موفق نشده بودند، اما گروه آن‌ها توانسته بود ۱۵ – ۲۰ کیلومتری جاده کرمانشاه به سنندج را به عنوان محتمل‌ترین نقطه موشکی ایران به منابع امنیتی عراق اطلاع بدهد.

با تکمیل بازجویی‌ها، موضوع بدون فوت وقت به اطلاع حسن طهرانی‌مقدم رسانده شد. طهرانی‌مقدم نیز بلافاصله دستور تخلیه پادگان را داد. تمام موشک‌ها در تونل پادگان شهید منتظری بودند. همه متخصصان موشکی ایرانی که تعدادشان زیاد هم نبود، همان‌جا بودند. اگر موشک‌ها و متخصص‌ها یک‌جا از بین می‌رفتند، صدمه جبران ناپذیری به ایران وارد می‌شد. در عرض یکی دو روز تمام نیروها و تمام تجهیزات با رعایت مسائل امنیتی به پادگان امام علی (ع) خرم‌آباد منتقل شدند. تنها ۲۰ سرباز برای محافظت از پادگان و چند نفر از کادر رسمی به عنوان آشپز و تدارکات و خدمات داخل پادگان ماندند. غلامرضا جعفری، پوربرزگر، سلگی، ذبایحی، خسرویان، بخشنده، نصیری، پورمند و تعدادی سرباز داخل پادگان ماندند.

** حملات چند باره عراق برای انهدام پادگان موشکی سپاه

جعفری یکی از آن افراد کادری که در پادگان شهید منتظری مانده بود، می‌گوید: «روز هجدهم یا نوزدهم آبان ماه ۶۵، حاج هاشم مطلع شد که پادگان لو رفته و احتمال بمباران آن وجود دارد. سریع همه پادگان را تخلیه کردند و تنها جمع محدودی از اعضای کادر و سرباز آنجا ماندیم تا بقیه کارها را ردیف کنیم.

روز ۲۰ آبان ۶۵ دقیقا اذان ظهر بود که در حین پخش اذان، صدای آژیر قرمز در پادگان بلند شد. چند ثانیه نگذشته بود که دیدیم از روبروی پادگان یعنی منطقه سرابله، ۳۶ فروند هواپیما در قالب ۶ اسکادران به سمت پایگاه آمدند. در وهله اول، همه این هواپیماها یک دور روی پادگان زدند و سپس از طرف تنگه کنش که اگر اشتباه نکنم در ضلع شرقی پادگان بود، در ارتفاع پایین شروع به بمباران و شلیک موشک و راکت کردند.»

هواپیماها محدوده حسینیه و انبار تسلیحات و مهمات پادگان را هدف گرفتند و هرچه بمب و راکت داشتند روی پادگان و تعدادی هم روی روستای پشت پادگان ریختند. در این حمله ۱۸ نفر از نیروهای موشکی که یک نفر کادر (شهید بخشنده) و ۱۷ نفر سرباز بودند به شهادت رسیدند. تعدادی هم به شدت مجروح شدند.

یکی از بازماندگان آن حادثه می‌گوید: «من یادم هست که در کنار حوض جلوی حسینیه زمین‌گیر شده بودم. وقتی به اطراف نگاه کردم دیدم یکی از سربازها در حالی که شکمش پاره شده بود دستش را جلوی شکمش گرفته و در پادگان می‌دوید. یکی دیگر از نیروها که شهید هادی بود، یک ترکش ۳۰ سانتی در سرش فرو رفته بود که تنها دو ساعت زنده ماند. بقیه هم دست و پایشان قطع شده بود.»

بمباران اول حدود نیم ساعت به طول انجامید و نیروهای حاضر در آن پادگان هرکدام به طرفی پراکنده شده بودند. او ادامه می‌دهد: «ما به همراه بعضی از دوستان از جمله پوربرزگر، خسرویان و شهید سلگی که همراه با حاج حسن در انفجار ملارد به شهادت رسید، اولین جنازه‌ای که پیدا کردیم پیکر شهید بخشنده بود که بر اثر موج انفجار از ساختمان اداری جلوی نمازخانه به بیرون پرت شده بود. پای چپ و دست راستش خُرد و صورتش له شده بود، اما پیکر سالم بود. وقتی جلوی نمازخانه رسیدیم، صحنه بسیار دلخراشی دیدیم، حدود ۹ نفر از سربازها در حالی که در گوشه حسینیه جمع شده بودند بر اثر انفجار کاملا مثل گوشت چرخ‌کرده له شده بودند. ۳ نفر هم در آسایشگاه در حالی که خواب بودند درجا سوخته و تنها اسکلت آن‌ها باقی مانده بود.»

انتقال مجروحین و شهدا تا ساعت ۴ و نیم بعد از ظهر طول کشید اما در روستاهای پشت پادگان نیز تعداد بسیاری به شهادت رسیده بودند. از قسمت دیگر پادگان هم که آموزشی بود، ۱۸ نفر به شهادت رسیدند که یکی از آن‌ها شهید امیری مسئول آموزش پادگان و الباقی سرباز بودند. آنان در مرحله دوم بمباران به شهادت رسیدند. از روز ۲۰ آبان تا عصر فردای آن روز، ۴ بار پادگان بمباران شد. شهید امیری در مرحله اول بمباران برای کمک نیروهای موشکی به پادگان موشکی آمده بود که در مرحله دوم بمباران که ساعت ۵ بعد از ظهر روز بیستم بود، به شهادت رسید.

** ناکامی عراق در حمله به پادگان موشکی سپاه

حمله به پادگان شهید منتظری همزمان با حملات هوایی عراق به مناطق مختلف ایران از جمله فاو، ایلام، خارک، کرمانشاه، اسلام‌آباد غرب و اصفهان انجام گرفت. در این حمله ۲۲ موشک و راکت به تاسیسات و انبارهای تسلیحات و آسایشگاه و زاغه مهمات و غیره شلیک شد که تاسیسات پادگان دچار خساراتی شد. همزمان با این حمله، پادگان شهید حفیظی، پادگان الله اکبر و قرارگاه نجف در نزدیکی کرمانشاه نیز در چند نوبت بمباران شد.

اگرچه در این حمله، صدمات بسیاری به بخش‌هایی از پادگان وارد شد و تعداد بسیاری نیز به شهادت رسیدند، اما مجموعه تونل‌ها و سوله‌ فنی مورد اصابت قرار نگرفت. تونل‌ها و سوله چون در دهانه کوه قرار داشتند از حملات مصون ماندند، اما سوله ترابری با موشک از بین رفت. تمامی راکت‌ها ضدبتن بودند که توانسته بودند کوه را به شدت خراش بدهند، اما به قسمت تونل راکتی نخورده بود. ممکن است عراقی‌ها تصور کرده باشند که موشک‌ها و تجهیزات در همین زاغه‌هایی که درشان به صورت ستونی در راستای هم باز می‌شدند، نگهداری می‌شوند. در حالی که آن‌ها محل نگهداری سلاح‌های سبک و گلوله‌های توپ و ضدهوایی‌ها بودند.

ارتش عراق در اطلاعیه‌های نظامی شماره ۲۴۳۶ و ۲۴۳۷ خود اعلام کرد هواپیماهایش علاوه بر انجام ۱۷۸ حمله هوایی علیه مواضع و استحکامات ایران در جبهه‌های نبرد، پالایشگاه اصفهان، تاسیستان نفتی چاه‌های امام حسن (ع) و نیز در دو نوبت پادگان‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرهای اسلام‌آباد، باختران و گیلان‌غرب را مورد حمله هوایی قرار داده‌اند.

رسانه‌های عراقی نیز پس از این بمباران اعلام کردند که مجموعه موشکی ایران صد درصد منهدم شده است، اما با تلاش و مجاهدت حسن طهرانی مقدم و نیروهای موشکی سپاه یک هفته بعد از این اتفاق، از همان منطقه به سوی عراق موشک شلیک شد



۲۱ آبان سال ۱۳۹۰


۲۱ آبان سال ۱۳۹۰ بود که خبر شهادت پدر موشکی ایران همه را شوکه کرد. شهیدی که عملکردش از زمان جنگ تحمیلی تا آخرین لحظه زندگی اش، همه در خدمت ایجاد بازدارندگی و تامین امنیت کشورمان با بالابردن توان موشکی بود.

تلاش شهید تهرانی مقدم و همکارانش در این زمینه باعث شد شاهد تحولات بزرگی در حوزه موشکی باشیم، موشک‌هایی با برد و دقت بالا. امروز در حالی نهمین سالگرد شهادت دانشمند موشکی کشور بر تقویم نقش بسته که شاید بتوان توسعه موشک‌های بالستیک را از مهم‌ترین و پرآوازه‌ترین پیشرفت‌های کشور در حوزه نظامی در دوران تحریم برشمرد.

نمونه‌های این موفقیت بزرگ را که رعشه به اندام دشمنان کشور انداخته در سالیان اخیر در بمباران مواضع داعش در دیرالزور، هدف قرار دادن مواضع گروهک تروریستی پژاک و البته بمباران پایگاه آمریکایی عین‌الاسد، دیده ایم. با این حال امروز مروری خواهیم داشت بر نقش شهید تهرانی مقدم پدر موشکی ایران در توسعه و توان موشکی کشورمان که در ادامه آن را می‌خوانید.

نگاهی کوتاه به زندگی پدر موشکی

سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن تهرانی‌مقدم از بنیان گذاران اصلی صنایع موشکی و بنیان گذار توپخانه و موشکی سپاه در دوران هشت سال دفاع مقدس و مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه پاسداران بود. حاج حسن ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۸، در مقطع کارشناسی رشته مهندسی صنایع پذیرفته شد و مدرک مهندسی گرفت. او در طول هشت سال جنگ تحمیلی هم حضور پر رنگی داشت. در سال ۶۱ توپخانه سپاه را تاسیس کرد، سال ۱۳۶۴ هم به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه انتخاب شد. بعد از آن در سال ۱۳۸۴ جانشین نیروی هوا فضای سپاه شد و از سال ۱۳۸۵ هم به عنوان رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه مشغول به خدمت شد تا این که در ۲۱ آبان ۱۳۹۰ هنگامی که در پادگان شهید مدرس شهرستان ملارد در حال آزمایش موشکی بود، بر اثر انفجار زاغه مهمات او و 38 تن ازهمکارانش به شهادت رسیدند.

اولین پرتاب موشک

شاید زمان جنگ تحمیلی که ما حتی توانایی پرتاب موشک را هم نداشتیم کمتر کسی باور می‌کرد که روزی در ساخت موشک آن هم موشک‌های دوربرد این گونه به خودکفایی برسیم. در ابتدای دهه ۶۰ که عراق پی در پی شهر‌های کشورمان را هدف موشک قرار می‌داد، ایران موشکی برای مقابله نداشت و هیچ کشوری هم به دلیل تحریم‌ها حاضر نبود به ما موشک بفروشد. تا این که بعد از کلی تلاش هشت موشک در سال ۶۳ از لیبی خریداری شد آن هم به این شرط که صفر تا صد پرتاب و راه‌اندازی موشک‌ها به دست مستشاران این کشور باشد. به موازات همین خرید، تعداد محدودی از نیرو‌های سپاه با سرپرستی شهید تهرانی مقدم برای آموزش‌های موشکی و آشنایی با موشک‌های «اسکاد بی» و «فراگ ۷» به سوریه رفتند. در این مدت دو موشک یکی به پالایشگاه کرکوک و یکی هم به بانک رافدین عراق توسط مستشاران شلیک شد، اما بعد این دو شلیک، لیبی اعلام کرد دیگر حاضر به همکاری مستشاری با ایران نیست. بعد از رفتن مستشاران وقت، کار شهید تهرانی مقدم و نیرو‌های تعلیم دیده در سوریه شروع شد. مستشاران لیبی با این که لوازمی را از سامانه‌های پرتاب باز کرده بودند، اما تیم شهید تهرانی مقدم آن‌ها را بازسازی کردند و اولین پرتابشان را در اسفند ۶۳ انجام و باشگاه افسران عراق را هدف قرار دادند.

۲ موشکی که اجازه شلیک داده نشد!

در اوج جنگ یعنی درست همان زمانی که تنها هشت موشک آن هم از لیبی خریداری شده بود، شهید تهرانی مقدم دو فروند از آن‌ها را جدا کرد و اجازه نداد شلیک شوند تا بتواند از طریق مهندسی معکوس، آن را بومی سازی کند. این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروه‌های مختلف در وزارت سپاه تا روز آخر راهبری آن‌ها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع برد‌ها از ۳۰۰ کیلومتر تا ۲۰۰۰ کیلومتر می‌بینیم. یکی از همرزمان شهید در مستند ثریا از قول شهید می‌گوید: «شهید تهرانی مقدم همیشه می‌گفت: اگر دیگران انجام دادند یعنی کار شدنی است و اگر هنوز دیگران موفق نشدند این یک موقعیت برای ماست تا به دیگران بگوییم شدنی است.»

از شهاب تا سجیل

جنگ سال ۶۷ تمام شد، اما جهاد حسن تهرانی‌مقدم برای تحقق نابودی اسرائیل که آرزوی دیرینه اش بود، ادامه داشت. او باید موشک‌هایی متناسب با آرمان‌هایش می‌ساخت. به همین دلیل بلافاصله یگان موشکی سپاه در سال ۶۸ تبدیل به فرماندهی موشکی شد و حسن تهرانی‌مقدم و یارانش کار تحقیقات روی ساخت موشک‌های سوخت جامد و مایع را به موازات هم پیش بردند. جهاد علمی آن‌ها برای نخستین مرتبه با ساخت موشک «شهاب‌۱» که نسخه کپی «اسکاد بی» بود در اوایل دهه ۷۰ به بار نشست. با فرا رسیدن پاییز ۷۷ بیش از یک دهه تلاش طاقت فرسای سردار با ساخت موشک دوربرد «شهاب ۳» به نتیجه رسید و حالا می‌توانستیم درصورت نیاز از مرز‌های غربی کشور، دشمن صهیونیستی خود را هدف قرار دهیم، اما بازهم این پایان کار نبود. به غیر از شهاب ۱ و شهاب ۳، موشک‌های نازعات، شهاب ۲.

فاتح ۱۱۰، قیام، قدر، سجیل و... هم توسط شهید تهرانی مقدم و تیم اش ساخته شد تا زیر بنایی باشد برای دستاورد‌های موشکی کشورمان. در کنار ساخت موشک، طراحی و ساخت رادار VHF و هلی‌کوپتر شاهد، فناوری‌هایی مانند سیستم بدنه کامپوزیتی، فناوری عایق‌های موتور، سوخت کامپوزیتی برای موشک، سامانه موشک حامل ماهواره و طراحی سایت پرواز هم با تلاش‌های شهید تهرانی مقدم در کشور بومی شد.

موشک‌های دوربرد و نقطه زن

بعد از ساخت موشک در برد‌های مختلف حالا وقت آن بود که روی دقت موشک‌ها کار شود. اوایل کار خطای موشک‌ها تا هزار متر می‌رسید و بعد از تلاش‌های شبانه روزی تیم حاج حسن، این مقدار خطا به ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر رسید، اما باز هم این عدد برای حاج حسن راضی‌کننده نبود. شهید تهرانی مقدم و تیم تحقیقاتی‌اش فقط طی شش ماه خطای موشک‌ها را به زیر ۱۰ متر رساندند، اتفاقی که شبیه معجزه بود و هیچ‌کس آن را باور نمی‌کرد، وقتی تست‌ها با موفقیت انجام شد همه باور کردند که چه شاهکاری صورت گرفته است آن هم برای موشک‌های برد بلند!

ساخت سوخت موشک

خب حالا دیگر تیم حاج حسن نشان داده بود در ساخت موشک‌های دوربرد با دقت بالا به خودکفایی رسیده ایم، اما هنوز برای سوخت موشک‌ها به خارج از کشور وابسته بودیم و همین وابستگی تهرانی مقدم را بر آن داشت تا روی نوع سوخت و ترکیبات موشک متمرکز شود. وقتی در آبان ۸۷ از موشک سجیل رونمایی شد، روزنامه تونسی «شروق» نوشت: «زمانی که مقامات ایرانی آزمایش موفقیت‌آمیز موشک عاشورا (سجیل) را اعلام کردند در واشنگتن و تل‌آویو بلوایی به پا شد مبنی‌بر این که موشک جدید ایران از لحاظ فناوری قادر است به هر هدف آمریکایی در شرق اروپا و هر هدف صهیونیستی برخورد و در محل برخورد ویرانی گسترده‌ای ایجاد کند.»

چکیده گزارش

تا سال ۶۳ به دلیل تحریم‌ها حتی موشک به ما فروخته نمی‌شد تا این که با مهندسی معکوس توسط شهید تهرانی مقدم روی دو فروند از موشک‌های خریداری شده از لیبی، موشک نازعات ساخته شد. بعد از جنگ، شهید تهرانی مقدم و تیم اش توانستند موشک‌هایی با برد‌های مختلف از ۳۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر را بسازند و بر نقطه زن کردن موشک‌ها با خطای کمتر از ۱۰ متر تمرکز کردند. بعد از آن سوخت موشک را هم که فقط در اختیار سه کشور بود، توانستند در کشور بومی سازی کنند. اما در پایان باید به این نکته اذعان داشت که تلاش شهید تهرانی مقدم که به پدر موشک ساز ایران معروف است باعث شدکشور از امنیت کامل برخوردار و هر گونه تهدیدی با سیلی سخت موشک‌های دقیق و قدرتمند ایرانی پاسخ داده شود که نشان از اهمیت کاری است که شهیدحسن تهرانی‌مقدم و همکارانش انجام داده اند.

حاج‌حسن روحت شاد و راهت پر رهرو باد



بخشی از نامه کمتر دیده شده شهید طهرانی‌مقدم به مقام معظم رهبری در سال 1383


بسمه تعالی
یک جمله محضر نائب امام زمان(عج)

صانع علیم و حکیم در راستای حکمت و عدل، عالم هستی را از رشحه زیبای خود آفرید و جهت اتمام لطف خود با خورشیدهای هدایت ، خلق را  نورانی گرداند و چون کرامت و احسان الهی ازلی و ابدی است، ما در این دوران آخر الزمان انواری از  خورشید اهل البیت را مشاهده می کنیم و در زیر سایه و حمایت حضرت حجت(ع)، زمینه ساز ظهور خورشید چهاردهم هستیم.

او کسی است که با اقتدار و صلابت و در عین حال مظلومیت در تلاش برای برقراری حکومت بر مبنای عدل و زمینه ساز ظهور است که در سایه آن خداوند عزوجل عبادت گردد.

ما در فرماندهی موشکی مصمم هستیم باذن‌الله و انشاءالله بدون هیچ پیش نیاز، این نور که از انوار مقدس امیرالمومنین(ع) است و بسان مولای ما علی(ع) تیغ در چشم و خار درگلو جهت بسط اسلام عزیز در جهان و اعتلای کلمه الله مجاهدت می‌نماید، عاشقانه و پروانه‌وار یاری دهیم. عقده در سینه شیعه از مظلومیت علی(ع) و زهرا(س) نگذاریم در این برهه از زمان برای رهبر و مقتدای خود تکرار گردد.

همّ و تلاش ما بر این است که فرماندهی موشکی نقطه امید و اقتدار اهل ایمان و عامل رعب و وحشت و ذلت دشمنان اسلام گردد. این قبیل انجام وظیفه سازمانی اقل اقداماتی است که می توانیم انجام دهیم و آرزوی ما این است که خداوند کریم به ما توفیق دهد مشت مقتدر رهبر شجاع و منور خود در سراسر جهان باشیم و اگر لایق باشیم با انجام وظایف و تکالیف خود دل مولای خود را شاد سازیم و رضایت او را به دست آوریم و این رضایت آقای خود را جهت تحصیل رضای خدای خود در کفن خود قرار دهیم و عرض نمائیم اگر در این حکومت اسلامی کسانی پیدا می‌شوند که دل مولای ما را درد آورند و با دنیای کوچک خود دشمن قدار و فرعون زمانه، آمریکای اسلام ستیز ، عظمت و جلوه پیدا می‌کند، به برکت وجود حضرت ولیعصر(عج)، آمریکای جهانخوار در چشم ما حقیر و بی مقدار و اسلام عزیز و اهل البیت و رهبر عظیم الشأن ما با عظمت و مقتدر است.

و روزی که نبرد ما با  آمریکا آغاز شود روز عزت ما است تا شاید خداوند منان لباس با افتخار شهادت را به قامت ما بپوشاند و ما در روز عاشورا فدای حسین زمان سیدعلی شویم.

اینجا محفل عاشقان سیدعلی است و از اینکه خداوند بزرگ این توفیق و لیاقت را به ما عطا کرده است بر آستان او سجده شکر می گذاریم. اینجاست که نام و نشان، خانواده و جان، رنگ می بازد و عشق و جذبه جایگزین می‌گردد و به هستی که می نگریم نور و امید مشاهده می‌گردد. و لطف و کرامت ایزدی جلوه‌گر است.

با همه تلاشها، ما و موشکها هیچ خاصیتی نداریم الا خدا اراده نماید از این ابزارها جهت نصرت دینش استفاده نماید و به آنها اثر بخشد و وسیله نصرت دین الهی گردد مثال پشه و نمرود. 

شرمنده شهدا و خانواده شهدا و جانبازان هستم و از دیدن روی شهدا خجالت می کشیم که نتوانسته ایم انجام دین نماییم. 

و حسین تو را دوست داریم. همه سرمایه ما محبت و اشک بر حسین است و با چشمانی اشکبار محضرعالی عرض می کنیم یا ایها العزیز مسنا و و اهل... 

آقا از ما راضی شوید. 

امسال به لطف خدا بیستمین سالگرد تاسیس موشکی در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بیست سالی که سراسر عزت و لطف و کرامت خداوند بزرگ را در مجموعه موشکی مشاهده کردیم. بیست سالی که فرزندان شما در همه زمینه ها شامل عملیات و سازماندهی سیستم های موشکی، آموزش، تعمیرات، تحقیقات، ساخت و تولید .... 

به خدای عزوجل اگر برادرانه همه امکانات و توان خود را با درایت به کار ببندیم و توکل به خدای متعال نماییم و همدل جهت اعتلای اسلام عزیز و یاری رهبر بزرگ و مظلوم خود هم قسم شویم، دشمن قدار آمریکا و رژیم نحس یهود صهیونیستی را به خاک ذلت ونیستی باذن‌الله و خواست خداوند کریم می نشانیم و پرچم پرافتخار اسلام را بر جنازه های نحس آنان مقتدرانه به اهتزار درمی‌آوریم انشاءالله.

تصویر دست نوشته  نامه شهید حسن تهرانی مقدم به مقام معظم رهبری در سال ١٣٨٤



دست‌نوشته حضرت آیت الله خامنه‌ای۸۹/۰۳/۹


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

شما به کمک و هدایت خداوند علیم و قدیر توانسته‌اید کار بزرگی را به سامان برسانید. این، بار دیگر معجزه‌ی توانایی‌های عزم راسخ انسان مؤمن را در معرض نگاه ما می‌گذارد و ما را امیدوارتر از همیشه به همت و تلاش برمی‌انگیزد.

از پیشروی در راه شناختن هدف‌های بلند و راه‌های میان‌برُ برای رسیدن به آن و آنگاه همت گماشتن و گام برداشتن خسته نشوید؛ به ایستگاه‌های میان راه دلخوش و قانع نشوید؛ به خدای بزرگ اعتماد کنید و همه توان خود را به عرصه بیاورید. خداوند یار و نگهدار شما مردان مؤمن و دانشمند و پرتلاش باد.

سید علی خامنه‌ای
۸۹/۰۳/۹



شهدای اقتدار

پیام تسلیت در پی عروج ملکوتی شهدای جهاد خودکفایی سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
حادثه‌ی خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود.
آن جان‌برکفان نستوه با سینه‌ی گشاده و عزم راسخ همواره به پیشباز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند. شهادت، بی‌شک برترین آرزوی آنان بود. لیکن فقدان مردان بزرگ در هر کشور و جامعه‌ئی برای آن مردم و آن کشور خسارت و تأسف‌بار است. ما همه در غم این عزیزان با خانواده‌های گرامی آنان شریک و همدردیم. خدا را شکر که محصول تلاشهای آنان هم‌اکنون در اختیار مردان جهاد است و تربیت شدگان آن مجموعه، از کفایت لازم برای ادامه‌ی آن خط نورانی برخوردارند.
عزیزان من؛ امیدوار به تفضل بی‌انقطاع حضرت حق، و با استمداد از ارواح شهیدانتان، تلاش و همت را دو چندان کنید تا همه بیش از پیش بدانند که شهادت برای ما توفیق الهی و مایه‌ی برکت و عروج برتر است.
تسلیت صمیمانه‌ی خود را به بازماندگان و دوستان و همکاران این شهدا تقدیم میدارم.
سیدعلی خامنه‌ای
25/آبان/ 1390


























https://bayanbox.ir/view/2522760414721718625/1399082212121789721602624.jpg





















https://bayanbox.ir/view/7657919936205670901/nody-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-1623855982-1.jpg







نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات