شهید سبحانی فرد-جواد

شهید جواد سبحانی فرد
نام پدر: اکبر
تاریخ تولد: 29-2-1365 شمسی
محل تولد: لرستان - پلدختر
تاریخ شهادت : 20-7-1389 شمسی
محل شهادت:پادگان امام علی(ع)

گلزار شهدا: بهشت رضا فاز 1
لرستان - خرم آباد

مادر شهید سبحانی فرد گفت: مسئولین در راه رضای خدا قدم بردارند همان طوری که شهدای ما در راه رضای خدا قدم برداشتند.

به گزارش لرستان خبر، معصومه نظری مادر شهید جواد سبحانی فرد  اظهار داشت: جواد در  29 اردیبهشت سال 1365 از شهرستان  پلدختر لرستان چشم به جهان گشود و در 20 مهر 89 بر اثر انفجاری در پادگان محل کارش در حین آموزش به همراه 17 تن دیگر از جوانان مخلص و ایثارگر لرستان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.

                                 

مادر شهید گفت: من 5 فرزند داشتم  که یکی از آنها را تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرد م که دو تا از فرزندانم کارمند هستند یکی از آنها دانشجو هستند و دخترم به تازگی کارشناسی گرفته که دوتا از فرزندانم متاهل شدند و دو تا نوه هم دارم  جوادم هم در میلاد حضرت معصومه (س) خطبه محرمیت را خواندند و بنا شد که در شب میلاد امام رضا (ع) خطبه عقد اصلی را بخوانند که در این روزبه  درجه رفیع شهادت نایل آمدندو لقب شهدای کرامت به خود گرفت  و فکر می کنم از بین بچه ها تنها جواد نمره قبولی گرفت و به عشق ابدی خود رسید .

نظری از اخلاق جواد گفت: جواد اخلاق خاصی داشتند و من در حد یک مادر معمولی آنها را تربیت کرده بودیم اما جواد بیش از حدی که من تربیت کرده بودم جلو تر بود.

 ما بچه ها را طوری تربیت کردیم که درمجالس ابا عبدالله شب های قدر بزرگ شدند وهمیشه گفتم که جواد بچه ماه رمضان است چرا که جواد از شب های قدرش  نهایت استفاده را می کرد اهل مطالعه بود بیشتراز اینکه بگوید چکار کنم یا نکنم عمل می کرد و همیشه  می گفت وقتی غیبت را در اسلام حرام است بنابراین ما دیگر نباید غیب نکنیم و در حرفایش صادق بود .

جامعه ما بایستی یک جامعه قرآنی باشد و به همه آنچه که اسلام در قرآن آمده است عمل کنیم درست مثل جواد من که دستورات قرآن را عمل می کرد.

 

شهید به نماز اول وقت اهمیت می داد به خصوص نماز شب برایش خیلی مهم بود و بیشتر وقت جواد در هیات و مراسمات مذهبی گذشت و برای کارهای و مناسبت های از جمله ولادت ها و شهادت های ائمه عصمت و طهارت بدو بدو داشت درست مثل بچه ای می ماند که برای خوردن شیر به دنبال مادرش می دوید و جواد هم اینطور حالتی داشتند.

مادر جواد گفت: یکی از اخلاقیات  جواد  همیشه در ذهنم میاد این بود که فردی بسیار شجاع بود و هیچ وقت زیر بار زور نمی رفت و این شجاعت جواد به خاطر ایمانی محکمی بود که شهید داشتند و همیشه این شجاعت جواد در ملکه ذهنم هست.

جواد بیشتر کتاب های که مربوط به زندگی نامه امامان معصوم را مطالعه می کرد و آنها را در زندگی خود سرمشق می گرفت.

 جواد به ماها گفت:  من فقط خدا را بزرگ می بینم و هیچ کس به بزرگی خدا نیست و من به جز خدا از هیچ کس نمی ترسم  و دلم می خواهد که مرگم در راه الهی  و برای رضای خدا  باشد .

اولین نفری که خبر شهادت جواد را بهم داد پدر جواد بود و بعد برادرم بهم زنگ زد و چند نفر دیگه تماس گرفتند و گفتند که مجروح شده و بعضی هم می گفتند که شهید شدند .

                             

مادر شهید از احساس لحظه شهادت جواد به ما گفت: من از دو ماه قبل بهم الهام شده بود لذا من هر روز صبح بعد از نماز دعای که امام حسین (ع) برای صبر حضرت زینب (س) وبازماندگان  در روز عاشورا کرد خواندم لذا لحظه ای که خبر شهادت جواد را بهم دادند زیاد ناراحت نشدم و رفتم سر سجاده نشستم و دو رکعت نماز خواندم و دعای توسل را خواندم و متوسل شدم به حضرت زینب(س) گفتم خدایا اگر فرزندم مجروح شده و یا معلول  هم  صبر به خودش بده و هم به ماها و اگر هم شهید شده آنچنان صبری به ما بده که فردای قیامت شرمنده روی حضرت زینب نشویم. و مشغول قرآن خواندن شدم.

این مادر شهید اظهار داشت: من خیلی بی قرار بودم و مرتب به در حیاط می رفتم و بر می گشتم .پسر بزرگم اومد منزل دیدم بهم گفت: جان حضرت زهرا (س) مادر بیرون نیا چرا که جواد خوشش نمیاد بیا بیرون و ناراحتی بکنی صبر داشته باش تا من برم بیمارستان و بیام پسرم رفت و برگشت همین که نگاهش کردم رنگ و رویش عوض شده بود دیگر فهمیدم که جواد شهید شده است.

 وقتی خبر شهادت جواد را بهم دادند  اولین جمله ای که من گفتم در لحظه شهادت جواد این بود انالله و انا الیه راجعون و بعد گفتم خدایا به حق حضرت زینب قسمت می دهم که بهم صبر بده تا پیش حضرت زیب (س) روسفید باشم و ما بقی بچه هام را دلداری دادم . و بعد پسرم را در آغوش گرفتم و بعد از آن هم دیگه فامیل ها همه آمدند پیش ما و مراسم عزاداری شروع شد .

معصومه نظری مادر شهید توصیه های به  جوانان هم داشت: توصیه که  من به همه دارم این این است به  هر حال همه ما مسلمان هستیم و خدا توفیق بده که درراه خدا قدم برداریم همان  توصیه که جواد به ما می کرد این بود که خداوند به ما مال و ثروت و زیبایی می دهد و بعد از همین ها ما را مورد آزمایش قرار می دهد اما ما نباید به ثروت و زیبایی دلمان بلرزد و نهایت سعی خود را بکنیم که از آزمایشات الهی سر بلند بیرون بیاییم .

به جوانان این نصیحت میکنم که همه چیز و هر کاری را که میکنند برای خدا و رضای خدا باشد .

مادر جواد عنوان داشت:  از مسئولین انتظار دارم که ترویج فرهنگ اسلامی را گسترش بدهند و امیدوارم که زرق و برق دنیا از مسائل اسلامی دورشان نکند و درراه رضای خدا قدم بردارند  همان طوری که شهدای ما در راه رضای خدا قدم برداشتند.

 انشالله که همه در صراط مستقیم حرکت کنیم و به گفته های قرآن عمل کنیم  چرا که دنیا محل گذر است ودر این دنیا توشه ای پر از اعمال خوب برای آخرت داشته باشیم .

گفتگو : کبری دریکوند

زندگی نامه و خاطرات پاسدار شهید جواد سبحانی

رمضان تیموری، نسرین یحیی بیگی