نام گلزار : بهشت رضا(علیه السلام)
بیست و هشتم شهریور ۱۳۶۵، در شهرستان خرم آباد چشم به جهان گشود. پدرش محمد، کارگری می کرد و مادرش ماه سلطان نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته مکانیک درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. بیستم مهر ۱۳۸۹، با سمت اپراتور خودرو در پادگان امام علی زادگاهش بر اثر انفجار سامانه موشکی به شهادت رسید. مزار او در همان شهرستان قرار دارد.
روایت یک دیدار؛ دیدارمادر لرستانی با فرمانده پسر شهیدش
در بین تکاپوی زمینیان برای برپایی محفل شهدایی می شد رفت و آمد شهدا را حس کرد
مگر می شود بدون اذن و نبود شهدا محفلی با نام شهدا بر پا شود....
شهدا از عرش به دیدار زمینیان آمده اند تا در این ظلمت شب با آب حیات یک عده را از غصه نجات دهند...
نگاه غریبانه اما مقتدرانه و زیرکانه تصاویرشان که بر سر در ورودی نصب شده بود مهمانان را خوشامد می گفت.
فرزندان شهید میزبان پدر ، مادر ، دوستان و آشنایان و هم چنین مردمی که از دورترین نقاط شهر آمده اند شده اند ...
آرام آرام حسینیه ازعاشقان ثآرالله پر می شود...
خیل عظیم مشتاقان ولایت و شهادت در مجلسِ مزین به نام و نشان ۱۸شهید پا می نهند.
18جوان شیعه که شهادت کرامتشان بود تا این که دردهه کرامت انتخاب شدند ...
18جوان انقلابی که سال 89 راه به آسمان باز کردند اگرچه در مصاحبت با مادرانشان دریافتیم که تک پسرها و دار و ندارهاشان چه تلاش ها کردند و محنت ها کشیدند تا شهدایی شوند...
مادر شهید امیدی که دو پسرش حین انفجار در پادگان امام علی (ع) بودند گفت هنوز هم می گویم هر دو پسرم احمد و محمد خوب هستند اما محمدم چیز دیگری بود...
احمد ؛برادر شهید امیدی می گوید: محمد همیشه یک گام از من جلوتر بود جمله ای که هنگام شهادتش به او گفتم این بود که باز هم از من جلو زدی...
مادر شهید جواد سبحانی از خستگی ناپذیری ،دغدغه ها و آرام و قرار نداشتن فرزندش برای انقلاب اسلامی و رفاقتش با شهدا می گوید.
مادر شهید یاراحمدی ازمهربانی و عطوفت فرزندش سجاد گفت و این که فرزندش خواسته بود که در بین الحرمین برای شهادتش دعا کنند.
مادر شهید امانی از عشق و علاقه ی فرزندش به پاسداری می گفت و این که امین آرزویش پاسدار انقلاب شدن بود.
در محفل شهدای دهه کرامت مادر شهید امانی مضطرب بود علت را جویا شدیم نام فرمانده سپاه خرم آباد را در حین مراسم شنیده بود امین به او گفته بود که سرهنگ بازگیر معرف او برای گزینش درسپاه بوده مادر میخواست او را ببیند.
خادمان مراسم شهدا بلافاصله سرهنگ را مطلع کردند مادر شهید امانی بعد از دیدار سرهنگ بازگیر گفت: خواستم از شما تشکر کنم که معرف امین ؛پسرم شدید،خداوند شما را خیر دهد...
مادر شهید ادامه داد: ذکر خیرتان را بارها از امین شنیدم و امشب در مراسم یادبودش فرصتی فراهم شد تا شما را ببینم و مجددا تشکر می کنم.
سرهنگ بازگیر گفت: امین یک جوان مؤمن و انقلابی بود،آرزویش پاسداری از انقلاب بود ،اهداف بلندی داشت ،او با شهادتش مایه ی افتخار و مباهات همه ما شده است.
فرمانده سپاه خرم آباد گفت افسران جوان جبهه های جنگ نرم و خاموش امروز اگر ازرزمنده های میدان های رزم دوران دفاع مقدس بیش ترنباشند کمترهم نیستند و جوانانی همچون شهدای دهه کرامت، شهیدان دفاع مقدس را الگوی خود قرار دادند و انصافاً از رزمندگان آن روزها جلو زدند.
سرهنگ بازگیر در پایان صحبت های خود گفت:ما سینه زدیم بی صدا باریدند...از هرچه که دم زدیم ،آن ها دیدند...ما مدعیان صفِ اول بودیم ...از آخر مجلس شهدا را چیدند
