محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

محفل عاشقان سید علی

یادمان شهدای هوا فضا،عرصه موشکی و هوایی سپاه

سلام خوش آمدید
شهید کروندی‌مجرد-عباس

سردار خلبان شهید عباس کروندی


شهید عباس کروندی، فرمانده «پایگاه هوایی قدر» و خلبان یکم پرواز در سال ۱۳۳۷ در شهر قم به دنیا آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شکل‌گیری و تأسیس سپاه به جرگه پاسداران حریم ولایت و انقلاب پیوست. با وقوع جنگ تحمیلی عازم مناطق عملیاتی شد و مدت زیادی را در کنار دیگر همسنگرانش در مقابل متجاوزین جنگید. کروندی پس از طی دوره‌های چتربازی، دافوس و خلبانی، به عنوان استاد خلبان هواپیما‌های «فالکون» و «آنتونوف» در نیروی هوایی سپاه انجام وظیفه می‌کرد.


یک فروند هواپیمای نظامی(جت فالکون) حامل فرمانده‌ی نیروی زمینی سپاه در حوالی ارومیه، سقوط کرد و همه‌ی ‌12 سرنشین آن به شهادت رسیدند. تشییع پیکر این شهدا، روز عید سعید قربان در تهران انجام می‌شود.

این هواپیما تهران را به مقصد ارومیه ترک کرده بود که حدودا ساعت ‌9:30 دقیقه ۱۹ دی ۱۳۸۴ در حوالی شهر ارومیه در روستای آیدملو از بخش بکشلوچای سقوط کرد.

‌12 نفر از اعضای نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله فرمانده این نیرو در این حادثه‌ی ناگوار به شهادت رسیدند.

ستاد کل نیرو‌های مسلح دلیل سقوط این هواپیما را نقص فنی در هر دو موتور آن عنوان کرد. در اطلاعیه‌ی این ستاد آمده است: « با نهایت تاسف و تاثر سانحه‌ی سقوط هواپیمای فالکن سپاه که ساعت‌30 / ‌9 صبح امروز در حدود ‌10 کیلومتری فرودگاه ارومیه به خاطر نقص فنی در هر دو موتور آن با زمین اصابت کرده را به اطلاع عموم می‌رساند. این هواپیما حامل سردار کاظمی فرمانده‌ی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار سعید مهتدی فرمانده لشکر پیاده مکانیزه ‌27 محمد رسول الله(ص) و ‌9 نفر دیگر از همراهان بود که عازم ماموریت عملیاتی بودند. شهادت این عزیزان را به محضر مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل قوا، فرماندهان و مسوولان، پاسداران عزیز سپاه و خانواده‌های محترم‌ آن‌ها تسلیت می‌گوییم. سردار سرلشکر کاظمی در سالروز عملیات کربلای ‌5 پس از ‌19 سال فراق به شهدای این عملیات و همسنگر شهیدش شهید خرازی پیوست. راه پر افتخار او و سایر شهدای دفاع مقدس همواره پر رهرو باد.»




سردار خلبان شهید عباس کروندی مجرد در دهم خردادماه سال 1337 در شهر مذهبی قم چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه مصطفی خمینی و دوره متوسطه را تا اخذ مدرک دیپلم تجربی در دبیرستان حکیم نظامی قم ادادمه داد. از همان ابتدا دارای هوش و حافظه‌ای قوی بود، به طوری که تمام سال‌های دورة تحصیل را با معدل نمرات بالا گذراند.

بعد از اخذ مدرک دیپلم در سال 1359 وارد سپاه قم شد. همزمان با آموزش‌های مقدماتی به فراگیری زبان خارجه پرداخت و با پشتکاری که داشت توانست مراحل آموزش را به سرعت و با نمره عالی سپری کند.

در فروردین 1360 کار پروازی خویش را به عنوان یکی از خلبانان سپاه پاسداران آغاز کرد. همزمان با آموزش پرواز به عنوان خلبان در جنگ شرکت نمود. در زمان جنگ وظیفه ترابری و جا به جایی مسؤولین و فرماندهان جنگ را داشت.

در فروردین ماه سال 1361 با خانم قیومی فرزند یکی از خانواده‌های مذهبی شهر قم ازدواج نمود که حاصل این ازدواج سه فرزند صالح به نام‌های محمدرضا، زهرا و نرگس است.

در سال 1364 برای اولین بار کار با هواپیمای فالکن را آغاز نمود. در سال 1365 (دو روز بعد از تولد زهرا) در زمان عملیات کربلای پنج، از هواپیمایی که از تهران به مناطق جنوبی پرواز داشت جا ماند و هواپیما در مسیر مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و همه سرنشینان آن شهید شدند و در حالی که همه فکر می‌کردند ایشان در هواپیما بوده و شهید شده، چند ساعت بعد با پای خودش به پایگاه تهران رفت.

سال 1366 دوره دافوس و چتربازی را با موفقیت و کسب نمره عالی به اتمام می‌رساند. در سال 1367 به عنوان فرمانده دانشکده پرواز انتخاب می‌شود. در سال 1368 فرمانده پایگاه بدر می‌شود که بعد از شش ماه در پایگاه تصادف می‌کند و برای عمل جراحی به تهران منتقل می‌شود و بعد از عمل جراحی کمر در بیمارستان بقیه الله الاعظم(عج) تهران، دو ماه در بیمارستان و شش ماه در منزل بستری می‌شود.

بعد از بهبود در سال 1369 کار با هواپیمای فوکر را شروع کرده و همزمان در شرکت هواپیمای آسمان با هواپیمای مسافربری بوئینگ هفتصد و بیست و هفت پرواز می‌کند.

در سال 1373، 1374 در زمان فرماندهی سردار قالیباف بنا به درخواست ایشان از شرکت آسمان به سپاه برمی‌گردد و به سمت معاونت ایمنی نیروی هوایی سپاه منصوب می‌شود. در انتهای سال 1374 کار بر روی هواپیمای آنتونف را آغاز می‌کند و به عنوان استاد خلبان هواپیمای آنتونف به تدریس مشغول می‌شود. همچنین توانست با بزرگترین هواپیمای جهان،‌ هواپیمای شش موتوره در کشور اوکراین پرواز کند.

شهید عباس کروندی بیش از دو هزار ساعت پرواز با هواپیمای فالکن داشت و در مجموع هفت هزار ساعت پرواز با هواپیماهای مختلف را در کارنامة خود ثبت نمود که این یک رکورد کشوری شناخته می‌شود.

آخرین سمت ایشان فرماندهی پایگاه هوایی قدر نیروی هوایی سپاه بود که از سال 1379 به این سمت منصوب شد.


از ویژگی‌های اخلاقی این شهید، جدیت و پشتکار، تعهد، دلسوزی و مسؤولیت پذیری و ساده زیستی در زندگی اجتماعی و شخصی را می‌توان نام برد. تواضع و خوشرویی در برخورد با همکاران و آشنایان از ویژگی‌های اخلاقی منحصر به فرد این شهید والامقام است.

سردار سرتیپ خلبان عباس کروندی در تاریخ نوزدهم دی ماه سال 1384 به همراه سردار شهید احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه و معاونینش در حالی که برای مأموریتی به سمت ارومیه پرواز داشتند، به علت نقص فنی هواپیمایی که خودش خلبان آن بود به سوی معبود خود پرواز کرد و به درجه والای شهادت نائل گردید؛ روحش شاد.

***

ویژگی اخلاقی

کلاً آدم خوبی بود و همچنین خیلی صبور بود و روحیة خیلی شادی داشت. یعنی با هزار جور خستگی هم که از راه می‌رسید، از چهره‌اش نشاط می‌ریخت و فضای خانه را شاد می‌کرد. در کارها تعهد و پشتکاری جدی داشت و در عین حال بسیار متواضع بود. (طاهره قیومی همسر شهید)

عادت داشت بچه‌ها را به اسم کوچک صدا کند و به همین خاطر صمیمیت خاصی با نیروهایش داشت. در پایگاه، روحیه نظامی را با بعد معنوی عجین کرده بود. در آن‌جا مجموعه مراسم زیادی با مدیریت او برگزار می‌شد و از این طریق همیشه خودش را از لحاظ معنوی آماده نگاه می‌داشت. (علی اکبر میرعلی اکبری)


نماز اول وقت

هیچ وقت مسأله‌ای را مستقیم بیان نمی‌کردند. مخصوصاً در مسائل مذهبی هیچ وقت نمی‌گفتند نماز بخوانید، بلکه با عمل راه را نشان می‌دادند. هر زمان که موقع نماز اول وقت در خانه بودند، نماز را اول وقت می‌خواندند. با عمل بیشتر به ما ثابت می‌کردند که نمازمان رو بخوانیم. یادم است تا چند سال من و محمدرضا پشت سر بابا نماز می‌خواندیم... (زهرا کروندی دختر شهید)

گذشت و ایثار

اولین باری که شهید عباس کروندی را ملاقات کردیم سال 1361 یعنی به زمان ورود من به نیروی هوایی برمی‌گردد. آن موقع ما جزء ورودی‌های تازه و ایشان مسؤول آموزش بود. او با همة بچه‌ها برخورد خیلی صمیمانه و توأم با گذشت و دلسوزی داشت. بعد از دورة آموزش به علت مناسبات کاری [من فرمانده پایگاه دو بودم و شهید کروندی فرمانده پایگاه یک] خیلی به هم نزدیک شدیم. در دوران جنگ با او در عملیات‌های زیادی شرکت کردیم و مرتباً به مناطق نزدیک خطوط منطقه پرواز می‌کردیم. هر چند که کار ما بیشتر جا به جایی مسؤولین بود. اولین عملیاتی که ما با هم پرواز کردیم. عملیات بدر در منطقة هور الهویزه بود. عباس در این عملیات طراحی عملیات‌های هوایی را انجام می‌داد. از این عملیات شاید بیشترین چیزی که در خاطرم مانده گذشت و ایثار سردار کروندی است...

روحیة پروازی شهید کروندی خیلی عالی بود و همیشه، حتی در پروازها هم هوای بچه‌ها را داشت، عید نوروز که می‌شد همه پرسنل را به مرخصی می‌فرستاد اما خودش در پایگاه می‌ماند تا اگر پروازی بود انجام دهد... در تمام مراسم‌هایی که در دو ماه محرم یا صفر برگزار می‌شد حضور فعال داشت و همیشه از هیأت امنای این مراسم بود. (حمیدرضا پورداداش)

ارتباط شهید با همکاران

همکاری نزدیک من و کروندی از زمانی شروع شد که سردار شهید حاج احمد کاظمی به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد. حاجی، عباس را به پایگاه قدر انتقال داد و از این به بعد من و عباس در یک محیط کاری و در یک اتاق کار می‌کردیم. از نظر تخصصی تجربه عباس در مدیریت پروازی خیلی مؤثر و تأثیرگذار بود. خارج از حیطه فرماندهی خیلی راحت با هم کار می‌کردیم و به ندرت پیش می‌آمد که با هم اختلاف عقیده، که البته در کارهای پروازی عادی بود، داشته باشیم. (علی اکبر میرعلی اکبری)

مسؤولیت پذیری

حس مسؤولیت پذیری بالایی داشت، به طوری که بعد از وقوع زلزله بم از جمله نیروهایی بود که کار ترابری و حمل و نقل به بم را برعهده گرفتند. شهید عباس کروندی سمت فرماندهی پایگاه هوایی قدر را برعهده داشتند و فردای زلزله به پایگاه رفتند و تمام هماهنگی‌ها را برای انتقال مواد غذایی، چادر و انتقال مجروحان از بم به سایر شهرها انجام دادند...

از همان اول که وارد منزل می‌شد، به اصطلاح قربان صدقه همه می‌رفت. همیشه بدون استثنا بعد از مأموریت که به خانه می‌آمد، به همه ما می‌گفت: « دلم برای‌تان خیلی تنگ شده بود.» شما ببینید این صحبت‌ها به جز این‌که تأثیر روحی خوبی بر انسان می‌گذارد، به ما این را القا می‌کرد که عباس هم مثل ما دوست دارد کنار هم باشیم و از دوری ما در عذاب است. (طاهره قیومی همسر شهید)

عباس دلبستگی خاصی به خانواده‌اش داشت و دختر کوچکش نرگس را به اندازه تمام هستی‌اش می‌خواست. وقتی که با عباس به ملاقات خانواده دوستان شهید می‌رفتیم، بسیار منقلب می‌شد و رنگ چهره‌اش کاملاً تغییر می‌کرد. (علی اکبر میرعلی اکبری)

صله ارحام

در کنار همة مشغله‌ها، صلة ارحام قوی داشتند. حتی به خانواده‌هایی که بعضی موقع‌ها کمتر زنگ می‌زدیم ولی ایشون سراغ‌شون رو می‌گرفتند و تا می‌توانستند حال و احوالی از کل فامیل می‌گرفتند و چه بسا مشکلات آن‌ها را هم حل می‌کردند. (زهرا کروندی دختر شهید)

شهادت

البته إن‌شاءالله که همة ما با شهادت به آن دنیا برویم و این واقعاً آرزوی همة ماست اما بعد از جنگ خب من خیالم بابت عباس راحت‌تر شده بود. البته خودش هم به شهادت خیلی علاقه داشت. حتی یادم هست یکبار به من گفت: «خیلی خوب است که آدم با عزت بمیرد. کسانی که شهید می‌شوند پیش خدا اجر و قرب خاصی دارند و خدا هر کسی را برای شهادت انتخاب نمی‌کند.» (طاهره قیومی)

آخرین باری که شهید کروندی را دیدم، مربوط به قبل از پرواز بود. روز آخر، عباس خوشحالی عجیبی داشت. در صورت او نورانیت خاصی دیده می‌شد... من در هر پرواز تا پای هواپیما با او می‌رفتم. اما آن روز جزء معدود روزهایی بود که همراه او نرفتم، فقط یادم است در آخرین لحظه از روی پلکان هواپیما به سمت من نگاه کرد و دستی تکان داد. به هر حال عباس از همان ابتدا که به سپاه وارد شد، منتظر این بود که مصداق آیه من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر شود و بالاخره به آرزویش رسید و در جوار فرمانده بزرگ هشت سال دفاع مقدس به مقام رفیع شهادت نائل شد. (علی اکبر میرعلی اکبری)

چه خوب شد که بابا به بهترین شکل ممکن ما را ترک کردند. یک مرگ عادی برای ایشان کم بود. درست که هر شخصی باید در جهان آخرت منتظر پاداش واقعی اعمالش باشد ولی مهم این است که با شهادت بابا مهر تأییدی بر کارهای دنیا و آخرتش خورد.

اگر با یک مرگ ساده می‌رفت، شاید نمی‌فهمیدیم بابا این همه کار کرده. خیلی از مسؤولیت‌ها و کارهای پدر را بعد از شهادت متوجه شدیم. در آن صورت شاید رفتنش ناراحت کننده‌تر از حالا بود. افتخار می‌کنم به ایشان. خداوند گلچینش کرد. او رفت اما خیلی خوشحالیم که بابا شهید شده. (زهرا کروندی دختر شهید)

***

وصیت نامه سردار شهید عباس کروندی

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرد و مرا پذیرفت که به زیارت خانة او مشرف شوم هر چند که هنوز آماده نبودم و لیاقت نداشتم ولی او ارحم الراحمین است و چه زود جواب گناهکاران [را] می‌دهد، در آستانه این سفر الهی چند سطری به عنوان وصیت نامه می‌نویسم که اگر قسمت بود و بازنگشتم به این وظیفه‌ام هم عمل کرده باشم.

1- خدمت مادر عزیز سلام عرض می‌کنم. امیدوارم خداوند در بهشت برین جبران زحمات ایشان را بنماید و با ائمه معصومین(ع) محشور شود.

2- خدمت همسر عزیزم سلام عرض می‌کنم که جز خوبی در زندگی برایم چیزی نداشت. من از او راضی هستم، امیدوارم خداوند هم از او راضی باشد. به راستی که او چه مهربان و مادری نیکوکار است.

... خدمت برادر عزیزم و خواهران عزیزم سلام عرض می‌کنم. دلم می‌خواهد بعد از مرگ من گریه نکنید که هیچ فایده‌ای ندارد. من التماس دعا از شما دارم و همچنین خیرات، گریه دردی از من دوا نخواهد کرد.

خدمت محمدرضا و زهرای از جان عزیزترم سلام عرض می‌کنم. از هر دوی شما راضی بودم. امیدوارم با درس خواندن و تلاش، افراد مفیدی برای جامعة آینده خود باشید. حرف مادرتان را گوش کنید و به نصایح او عمل کنید و با هم تشریک مساعی کنید تا هم در کارهای‌تان موفق شوید و هم کسی به دیگری تحمیل عقیده نکند.

خدمت همه افراد فامیل سلام عرض می‌کنم. امیدوارم همگی آن‌ها مرا عفو کنند. اگر تقصیری داشتم مرا حلال کنند و از دعای خیر مرا فراموش ننمایند...

... در این زمان از همه اقوام خانواده عزیزم مثل مادرم، برادرم، خواهرانم و افرادی که فامیل من هستند طلب بخشش می‌نمایم. از همه آن‌ها التماس دعا دارم و (می‌خواهم) مرا از دعای خیر فراموش نکنند.

از همسر مهربانم طلب بخشش دارم. امیدوارم در هر حال با خواندن قرآن و یاد کردن من در عزاداری‌ها و زیارت‌ها اهتمام داشته باشد.

این وصیت نامه در تاریخ هفدهم بهمن ماه هشتاد نوشته شده است.

چنانچه از سفر حج برگشتم، آن دیگر باطل است و اگر عمرم به پایان رسید و از سفر برنگشتم طبق آن عمل شود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عباس کروندی مجرد

17/11/1380

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 74

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات